فصل هزار رنگ هم گذشت
ماه آذر چند تا اتفاق خوب برامون افتاد. 😍 یکی تولد پدربزرگ بود که با جشنی که مادرجون تهیه دیده بودند خیلی بهمون خوش گذشت. و دیگری رفتن به چادگان بود که مناسبتش دعوت عمو علی و زنعمو مریم بود.خیلی در فکر بودیم و دوست داشتیم زودتر از اینها عمو را دعوت کنیم، اما عروسی آنها مصادف با به دنیا آمدن شما دو تا فرشته شد. شرایط نگهداری تون طوری بود که نمیشد زودتر از این دعوتشون کنیم. با اینکه باز اونطوری که دلمون می خواست نشد، اما دیدیم صبر کنیم خیلی دیر میشه. پدر بزرگ و مادرجون عقد عمو کیوان دعوت بودند و آقای شریفی هم سرماخورده بودند و متاسفانه نیامدند. مراسم خوبی شد. تازه برای عمو جوا...